مامان بزرگم گوشاش سنگین شده خیلی...زنگ که میزنیم باهاش صحبت کنیم ما یه چیزی میگیم اون یه چیز دیگه...دلم میسوزه براش!
مامان: سلام مامان(مادر پدرم)
مامان بزرگ: سلام پسرم!
مامان: من عروستم مامان.
مامان بزرگ: خوبی پسرم؟
مامان: مامان جان من عروستم، ویکتوریا!
مامان بزرگ: خوبم پسرم، شکر!
بدون نظر
ارسال یک نظر