پنجشنبه، خرداد ۱۰، ۱۳۸۶

آدم میره شهروند لامصب فقط دلش میخواد خرید کنه!
حالا همچین چیزای توپ توپ توپی م نداره ها!
اما خب باز باحاله!!!

چهارشنبه، خرداد ۰۹، ۱۳۸۶

امروز پشت در موندم...
کلیدام تو موسسه جا موند، مامان و بابام اینجا نبودن..اریک سرکار بود!!!
مجبور شدم برم خونه دوستم!
خجالت کشیدم یه دنیا!!

یکشنبه، خرداد ۰۶، ۱۳۸۶

از این پازل های 1000 تایی 5000 تایی بازیش توی کامپیوتر نیست؟!
طوری که بشه دانلود کرد و بدون اینکه تاریخش بگذره بازی کرد؟!
توروخدا اگه میدونین بگین ها!
مامان رفته 10 تا تخم مرغ شونه ای گرفته..6 تام تلاونگ..
رسیده دم در از دستش نایلونه افتاده همش خورد شده!!!

بعد امروز رفته بقالی..به فروشنده ه گفته: نایلون تخم مرغای اون روز از دستم افتاد..همه تخم مرغا مردن!!!

جمعه، خرداد ۰۴، ۱۳۸۶

بدم میاد از این حرکت که طرف میاد برای اون یکی کامنت میذاره مسج میده که آره من یه جا دیدمت و فلان و بهمان..اونوقت ارسال کامنت و مسج از طرف غریبه ها رو ممنوع کرده!!!
که یعنی بمیر..من حرفمو میزنم..توام هیچی نمیتونی بگی حناق بگیر پس!

پنجشنبه، خرداد ۰۳، ۱۳۸۶

اریک خان بعد از چند هفته که ما ندیده بودیمشون امروز صب زیارت شدن...
اریک: ورون بران یه جفت جوراب گرفتم...
ورون: وای چه خوشگله...نازه...اما ببین این بزرگ ه . نمیشه به پای من ها..من سایز پام 39 ه...
اریک: خنگ، اینجا نوشته 37 تا 41!
ورون: خب باشه..بزرگه!
اریک: یه جفتم واسه خودم خریدم!!
ورون: واااااااااااای اریک این خوشگله سبز داره توش...اما ببین نوشته 35 تا 39..تو سایز پات 41 ه..بهت نمیخوره ها!!!
اریک: تو کاریت نباشه....اون یکی که دستته مال توه!!!

میبینین توروخدا!؟!

چهارشنبه، خرداد ۰۲، ۱۳۸۶

Farez RockS!

سه‌شنبه، خرداد ۰۱، ۱۳۸۶

سنگدلي هم براي خودش عالمي داره...
پ.ن: کسي مي‌دونه iPod ِ original از کجا ميشه گرفت؟ از ايران بخرم يا دبي؟
توضيح: هي به ورون گفتم من جنبه ندارما! ميرم رو بلاگ‌ت دري‌وري مي‌نويسما. هي گفت نه؛ عيب نداره. من و تو نداريم. هر چي دل‌ت خواست برو بنويس. حالا اومدم نهايت سوء استفاده و بي‌جنبگي‌م رو به جهانيان ثابت کنم. بابا لااقل دوزار بياين ببينين بلاگ من رو. چقدر همه‌ش وبلاگ ورون رو مي‌خونين؟ هوراااااااااااااااا

دوشنبه، اردیبهشت ۳۱، ۱۳۸۶

ما بسیار بلدیم ناز این جمیع ذکور رو بکشیم...
کسی هس بخواد نازشو بکشم؟!

آخرالزمون الآنه! دختر ناز میکشه!!!
جمیع فمینیست ها..خودم به خودم گفته ام خاک تو سرت!

جمعه، اردیبهشت ۲۸، ۱۳۸۶

ماشین هایی که روی ورون قدرت ترن آن دارن:
انواع و اقسام بنز و بی ام دابلیو مدل 2000 به بالا!
ماشین های قدیمی مث موستانگ و از اینجور چیزا!
ماکسیما!
گلف و گل!
پراید هاچ بک مشکی!
آئودی!
ماشین های ریس!

و اما اونایی که دوس نمیدارم!
پاترول، پیکان، جی ال ایکس،206، پراید، رنو....

یه سری البته جا افتادن ها! ایشالله کامل میکنیم!

پنجشنبه، اردیبهشت ۲۷، ۱۳۸۶

چند وقت بود نه نگفته بودم؟
الآن وقتشه..درست الآن که نه..این چند روزه!!!

مسئولیت سنگینی بود..نمیتونم..قدرت ندارم!!! میگم نه!!
خوشگل شد؟ کار خودمه!!!
باز به همت خودم!

سه‌شنبه، اردیبهشت ۲۵، ۱۳۸۶

آخه یکی نیس بگه دیوانه..نصف شبه...
داری میخونی؟ پول در بیاری؟ به جهنم...حداقل یه چیزی بخون که ملت بفهمن...! انگار داره ادا بچه هارو در میاره!!!

پ.ن: خوبم!!! خوب شدم!!
پ.ن ثانویه: این شاگردا مگه میذارن بد باشم؟ کلاس 6 تا 8 شبم علنا فقط از خنده ریسه میریم..بسکه معلم باحالی دارن اینا!

یکشنبه، اردیبهشت ۲۳، ۱۳۸۶

افسردگی که بد نیس، هس؟!

و خب دوباره اومده سراغم....!!!
این دفعه با مقدار زیادی قاطی کردگی و سگ شدن!!!


پ.ن: نیوش جونم..من دعوتی ازت نداشتم ها!

چهارشنبه، اردیبهشت ۱۹، ۱۳۸۶


ورون خودخواهه...در این که شکی نیست..هس؟!

این گوشی بالایی رو من میخوام...همون سری لیمیتد ادیشن رو هم میخوام..کسی میتونه بخره بفرسته..ماچش میکنم..چیز دیگه هم خواست در خدمتیم!!!

ادامه داستان رو هم نمی نویسم..ورون هیچوقت داستانی ننوشته که ته داشته باشه...کوین و بکی به هم میرسن!!! بابای بکی هم زند میمونه فقط فلج میشه...! همین!


سه‌شنبه، اردیبهشت ۱۸، ۱۳۸۶

به بازی آرزو ها و ترس ها دعوت شده بودم...یادم نیس کی دعوتم کرده بود...میتونید به حساب بی معرفتی من بذارید!

ترس ها:
یه جور ترس از ارتفاع دارم..اما خب مث خصوصیات دیگه م خردادیه..یه دفعه دارم یه دفعه ندارم!
ترس از مرگ نزدیکان..خیلی زیاد..

فک کنم همینا...زیاد نمی ترسم...یه چیزای مسخره ای هس خب..مث حیوون و اینا!!!

آرزوها:
آدم مشهوری بشم..
خوشگل و خوش هیکل باشم..
پولدار شم...
از ایران برم...
تنها زندگی کنم!

پنجشنبه، اردیبهشت ۱۳، ۱۳۸۶

حقوق که نمیدن...مجبور شدم 40 تومن از بابا مساعده بگیرم!!!

پ.ن: البته که کسی به ت.خ.م.ش هم مارو با این حال روحی حساب نکرد به جز چند تا از بهترین دوستام!!! اما برا همونا بگم که بهترم..
دیوید تو ذهن من و دل من هست همیشه..خواهد موند!!! سر میکنم با این وضع!!!