سه‌شنبه، آبان ۰۲، ۱۳۸۵

و تو را در هزار توي خاطراتم دفن کرده ام!
اوايل عذابي بود، فراموش کردن خاطرات مشترکمان..راستي، چگونه همديگر را خطاب مي کرديم؟! جان..يا برو بمير؟!
حال اما دلم نمي خواهد برگردي..هنوز حرفهايت در گوش بيروني و مياني و دروني ام زنگ مي زند..نيازي به بازگو کردنشان نيست! خودت مي داني که لياقت آن همه فحش را آنهم در عرض 5 دقيقه نداشتم...
و اما سوغاتي اي که برايت آورده بودم را نشستيم با دوستان نوش جان کرديم..دلت بسوزد، مي دانم که دوست داشتي!

۱۳ نظر:

  1. ناشناس۳:۱۵ ق.ظ.

    bashe delam sookht

    پاسخ دادنحذف
  2. ناشناس۶:۲۱ ب.ظ.

    یادمه... بهش می گفتی جونم برو بمیر
    منم دلم نمی خواد برگرده...!
    موقع خوردن سوغاتی هاش هم یادش نمی کنم....!

    پاسخ دادنحذف
  3. ناشناس۷:۵۲ ب.ظ.

    khoshmaze
    khoshmaze
    khoshmaze
    khoshmaze
    khoshmaze
    khoshmaze
    .
    .
    .

    پاسخ دادنحذف
  4. ناشناس۷:۵۳ ب.ظ.

    comment e ghabli eshtebah shod

    vali engar bi rabt be mozoo ham nabood ;)

    پاسخ دادنحذف
  5. anam besh nade hala ke azyatet karde va fohsh dade
    nooshe joonet :x

    پاسخ دادنحذف
  6. ناشناس۱۱:۲۶ ب.ظ.

    khob azizam nooshe jone too dostat

    پاسخ دادنحذف
  7. dar yek too ham dafn mikardi kafi bud ... ki mire hezar tuu ro ..

    پاسخ دادنحذف
  8. ناشناس۲:۳۹ ق.ظ.

    کار خوبی کردی

    پاسخ دادنحذف
  9. بجای هله هوله خوردن با دوستات بیا اینجا رو آپ کن!!!:)

    پاسخ دادنحذف
  10. ناشناس۱:۲۹ ب.ظ.

    به نظر نمياد دفن شده باشه!

    پاسخ دادنحذف
  11. اخ اخ سک زدین یا مخلوط!
    ببین نمیشه من معشوقه من بشی از این کادو ها برام بیاری؟!

    پاسخ دادنحذف
  12. ناشناس۱۰:۴۳ ب.ظ.

    oon tike soghati noshe jan kardan kheyli chasbid!! nooshe joonetun!

    پاسخ دادنحذف